loading...
دلتا
رامین بازدید : 225 پنجشنبه 1395/02/30 نظرات (0)

دانلودمقاله پایان نامهادبیات شفاهی کودکان

 چكيده:
مترادف فرهنگ عامه ،فولكلور است و به آن بخش از هنر گفته مي شود كه به صورت شفاهي منتقل مي شود. يكي از شاخه هاي فولكلور، ادبيات شفاهي است كه شامل روايت هاي منظوم مانند ترانه ها ،لالايي ها ،نوحه ها،بازي هاي منظوم و...،همچنين روايت هاي منثور ماننداسطوره ها، قصه ها،چيستان ها، افسانه هاو...مي باشد.
استفاده از ادبيات عامه جهت غني تر شدن ارتباط والدين با فرزندان الزامي است.براي تقويت زبان مادري كودكان،بايد شعر و قصه با زبان شنيداري و گفتاري سروده شود.
در حقيقت همه شاعر به دنيا مي آيند ؛اما والديني كه درك عميقي از عالم كودكي دارند؛مي توانند استعداد فرزندانشان را بارور سازند.
اصولا كودكان با زبان برخوردي كاربردي دارند. ادبيات فولكلوريك كمك شاياني به زبان نوشتاري كودكان مي كند.
نتيجه ي درخشان نوشتن به زبان كودك، پديد آمدن پيوندي صميمانه تر ميان كودك و ادبيات و به ويژه آنان وآفرينندگان اين ادبيات خواهد بود .
كودكان بيش از آنكه ما بتوانيم به آنان بياموزيم ؛مي توانند به ما بياموزند.
واژه هاي كليدي و مهم :
فولكلور،ادبيات شفاهي،ادب عامه،اسطوره،نثر مسجع،سبك و سياق ،سرودواره
تعریف فرهنگ عامیانه
"فولكلور (Folklore) ‌ در زبان‌ فارسي‌ به‌ فرهنگ‌ مردم‌، فرهنگ‌ عامه‌، دانش‌ عوام‌، فرهنگ‌ توده‌ و... ترجمه‌ گرديده‌ است‌و ناظر بر پژوهش‌هايي‌ است كه‌ در زمينه‌ عادات‌، آداب‌ و مشاهدات‌، خرافات‌ و ترانه‌هايي‌ كه‌ از ادوار قديم‌ باقي‌ مانده‌اند ‌.
كلمه فولكلور از دو جزء تشكيل شده است:
1) فولك((folkبه معناي مردم و ‌عامه ،‌توده مردم نظاير آن وكمابيش عوام در معناي غير تخفيف آميز آن،‌در برابر خواص‌ كه نخبگان و فرهيختگان جامعه‌اند.
2) لور( Lore) يعني دانش، ادب به معناي قديم اين كلمه كه متفاوت با ادبيات است و بيشتر مترادف با فرهنگ ‌مجموعه‌‌اي از " معارف " و دانستنيها و دانش و بينش غير تخصصي است و مجموعاً بهترين معادل اين كلمه يعني كلمه فولكلور،‌ فرهنگ عامه است.
البته در تعريف اين كلمه هنوز هم بين علماي اين علم اختلاف است.اما نقطه ی مشتركي در همه اين تعريف ها هست و آن به شيوه انتقال اين دانش بر مي گردد. فولكلور به‌ آن‌ بخش‌ از دانش‌ و هنر گفته‌ مي‌شود كه‌ به‌ صورت‌ شفاهي‌ و زبان‌ به‌ زبان‌، از نسلي‌ به‌ نسل‌ ديگر منتقل‌ شود.
ادب عامه يا ادب شفاهي :
يكی از شاخه هاي فرهنگ عاميانه يا فولكلور،ادب عامه يا شفاهي است كه شامل قصه ها،افسانه ها ، اسطوره ها، وترانه ها و تصنيف ها، بازي ها، امثال وحكم، متل ها و چيستان هايي است كه شفاهاً از فردي به فرد ديگر يا از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. اين مجموعه، از مشتركات فرهنگي يك ملت و عامل پيوند آنان است. اين نوع ادبيات در واقع بازتاب زندگي اجتماعي و فرهنگي مردم، شيوه ي كار و توليد آن ها و نشان دهنده ي رفتار و منش و انديشه و احساس و مذهب و اخلاق و اعتقادات هر جامعه است كه بعضاً هنوز هم صورت مكتوب نيافته و ثبت وضبط نشده است .
با مطالعه در آثار مهم كلاسيك،‌اعم از شعر و نثر، پي مي بريم كه دست مايه ي اين آثار به طور مستقيم و غير مستقيم ادب شفاهي و عامه بوده است. آيا شاهنامه فردوسي جزگردآوري و بازآفريني روايات گذشتگان است ؟
ساختمان ادبيات عامه بر دو اصل واقع گرايي و خيال پردازي استوار است كه از آميختن اين دو، صورت هايي دلپذير و زيبا و مقبول به وجود مي آيد .محتوا و درون مايه ي آن نيز اغلب برداشت ها و تلقي هاي ساده و بي پيرايه اقوام ابتدايي و روستايي از زندگي و مرگ، جهان لاهوت و ناسوت، كاينات و طبيعت، آرزوها،‌تصوير مدينه ي فاضله ي انساني و ....است. هنر شفاهي، زباني روان و ساختي بي پيرايه دارد چرا كه از زبان مردماني ساده نقل مي شود .در هنر شفاهي بر اثر بيان و انتقال، دخل و تصرفاتي صورت مي گيرد تا بتواند در هر جامعه اي با نظام اجتماعي و تفكر آن جامعه انطباق يابد و هم نوا گردد. از اين روست كه از يك قصه، اسطوره، شعر و متل عامه با يك مضمون و محتوا، روايات و گونه هاي مختلفي يافت مي شود. اين روايات و گونه ها از زبان گويندگاني ناشناس نقل شده است. شايد بتوان گفت، گونه هاي ادب عامه حاصل و بازتاب ذهن جمعي افراد جامعه است كه به منظور ارائه ي طريق و دستور عمل زندگي و شناساندن ارزش هاي اجتماعي به اعضاي جامعه پديد مي آيند. بنابراين ادب عامه يكي از ابزارهاي مطالعه در جوامع گذشته است.
نقش آموزشي ادب عامه را نبايد از نظر دور داشت چرا كه تجربيات مفيد و ارزنده را با اشكال گوناگون به نسل بعد منتقل مي سازد. ادب عامه موجب استحكام رفتارهاي اجتماعي مي شود و اصول اخلاقي را تحكيم مي بخشد. ادب عامه تلاش انسان هاست در گريز از محدوديت ها و ناكامي ها و نا برابري هاي اجتماعي و اقتصادي و محروميت هاي گوناگون و به همين جهت است كه آروزها و تمنيات دروني و قلبي خود را با آرامش خيال در قالب افسانه ها و قصه ها وترانه ها بيان مي كنند. ادب عامه كه گنجينه اي براي ادبيات مكتوب محسوب مي شود، نقش مهمي در دوام و پايداري فرهنگ قومي و استمرار آن در تاريخ دارد. اكنون به اختصار انواع ادب عامه و جلوه هاي گوناگون آن را از نظرمي گذرانيم.
روايت هاي منثور:
روايت هاي منثور ادبيات شفاهي بيشتر شامل اسطوره ها، افسانه ها ،قصه ها، مثل هاو چيستان هاست .
اسطوره ها:
در جوامع ابتدايي، اسطوره، گزارشي حقيقي بوده است. از وقايعي كه مي پنداشتند در گذشته ي دور اتفاق افتاده و با توسل به آن ها،‌به رغم جهل و ابهام و بي اعتقادي هاي موجود، همواره پاسخي مطمئن و صريح پيش روي خود داشتند.اسطوره ها عموماً متضمن اصولي عقيدتي و ايماني هستند كه درباره ي اصل جهان بشر، زندگي و مرگ، خصايص انسان و حيوان و...در قالب داستان مطالبي را ارائه مي دهند.شخصيت هاي اسطوره معمولاً آدمي زاد نيستند ولي صفات و خصوصيات آدمي زادگان را دارند. اسطوره ها معمولاً از جامعه اي به جامعه ي ديگر منتقل مي شود. از مشهورترين اساطير عامه مي توان به قوس و قزح، بختك، مشي و مشيانه، نسناس، قاف، سيمرغ و اژدها اشاره كرد.
افسانه ها:
بخشي ديگر از روايات منثور ادب عاميانه، افسانه ها و قصه ها هستند در اين نوع به خوبي مي توانيم واقعيت هاي زندگي، اعمال و افكار و عواطف انساني را ترسيم و تصوير كنيم. زبان قصه ها ساده و روايي است و ساختمان آن ها پر رمز و راز.افسانه ها محل ظهور عوامل متافيزيكي و عناصر غير طبيعي و خوارق عادات است. زمان و مكان قصه ها مبهم و وقايع و حوادث، كلي است و رابطه اي علي و معلولي در آن ها ديده نمي شود، شخصيت ها غير پويا و ثابت اند، قهرمانان يا خوب اند يا بد، حد وسطي وجود ندارد. اين اشخاص مظهر آرمان ها و خوشي ها، كام يابي ها و ناكامي هاي گويندگان و شنوندگان قصه ها هستند.
متل ها كه به شكل نثر مسجع و آهنگ دار در ميان مردم رواج دارد و غالباً مربوط به احوال حيوانات و پرندگان است، يكي از اقسام قصه ها و افسانه ها به شمار مي رود.
افسانه ها را مي توان به چهار دسته ي كلي تقسيم كرد.
1:افسانه هاي خيالي: شامل حوادث و ماجراهاي عجيب با موجودات وهمي و جادويي....
2: افسانه هاي حقيقي: كه بيان زندگي روزمره ي مردم است با اندكي اغراق و مبالغه.
3:افسانه هاي تاريخي: كه سرگذشت شگفت انگيز پهلوانان، شاهان و اميران است.
4:افسانه هاي مطايبه آميز: كه بيشتر جنبه ي هزل و شوخي دارند.
براين چهار نوع دو قسم قصه هاي حيوانات و قصه هاي رمزگونه را مي توان افزود.
مثل ها:
مثل هاي منظوم يا منثور كه در ميان توده ي مردم گسترده شده، از انواع رايج ادب عامه است. اين امثال به علت فصاحت و زيبايي مضمون، مقبول طبع عامه واقع مي شود و ميان آنان شايع مي گردد . مثل حكمت توده ي مردم و عصاره ي افكار يك ملت است كه با توجه به معاني عميق و باريك در موقعيت هاي مناسب به كار مي رود و در نتيجه به ايجاز كلام كمك مي كند. اين نوع به نسبت انواع گذشته معمولاً از تركيبي پيچيده و محتوايي سنگين برخوردار است كه آن ها را بيشتر بزرگسالان به كار مي برند. براي هر ضرب المثل داستاني ساخته اند كه دلالت بر آن مثل دارد. از نمونه هاي كتب معروف امثال و حكم مي توان به امثال و حكم دهخدا، جامع التمثيل هبله رودي، فرهنگ لغات عاميانه ي محمد علي جمالزاده اشاره كرد.
چيستان ها:
چيستان ها از صورت ديگر ادب عامه است كه خصوصيات و كيفياتي از حيوان ها و گياهان و...را در طبيعت و زندگي عادي مردم به استعاره و تمثيل تصوير و توصيف مي كنند و پاسخ و نام آن را جويا مي شوند.
از شعبات ديگر آن مي توان به سنت ها و آداب و رسوم، جشن ها، بازي، طبابت عاميانه و...اشاره كرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

 

دانلود فایل

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
آموزش و دانلود منابع علمی و آموزشی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 69
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 90
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 22
  • بازدید امروز : 21
  • باردید دیروز : 38
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 1,402
  • بازدید سال : 6,146
  • بازدید کلی : 71,464
  • کدهای اختصاصی
    شمارنده